-
لایک
-
ذخیره
- سوالات متداول
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 بر دیوانگان امروز آمد شاه پنهانی فغان برخاست از جانهای مجنونان روحانی
2 میان نعرهها بشناخت آواز مرا آن شه که صافی گشته بود آوازم از انفاس حیوانی
3 اشارت کرد شاهانه که جست از بند دیوانه اگر دیوانهام شاها تو دیوان را سلیمانی
4 شها همراز مرغابی و هم افسون دیوانی بر این دیوانه هم شاید که افسونی فروخوانی
5 به پیش شاه شد پیری که بربندش به زنجیری کز این دیوانه در دیوان بس آشوب است و ویرانی
6 شه من گفت کاین مجنون به جز زنجیر زلف من دگر زنجیر نپذیرد تو خوی او نمیدانی
7 هزاران بند بردرد به سوی دست ما پرد الیناراجعون گردد که او بازی است سلطانی