به جهان خرم از آنم که جهان از سعدی شیرازی غزل 1073

سعدی شیرازی

آثار سعدی شیرازی

سعدی شیرازی

به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست

1 به جهان خرم از آنم که جهان خرم از اوست عاشقم بر همه عالم که همه عالم از اوست

2 به غنیمت شمر ای دوست دم عیسی صبح تا دل مرده مگر زنده کنی کاین دم از اوست

3 نه فلک راست مسلم نه ملک را حاصل آنچه در سر سویدای بنی‌آدم از اوست

4 به حلاوت بخورم زهر که شاهد ساقیست به ارادت ببرم درد که درمان هم از اوست

5 زخم خونینم اگر به نشود به باشد خنک آن زخم که هر لحظه مرا مرهم از اوست

6 غم و شادی بر عارف چه تفاوت دارد ساقیا باده بده شادی آن کاین غم از اوست

7 پادشاهی و گدایی بر ما یکسان است که بر این در همه را پشت عبادت خم از اوست

8 سعدیا گر بکند سیل فنا خانهٔ عمر دل قوی دار که بنیاد بقا محکم از اوست

عکس نوشته
کامنت
comment