- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به بی تکلفی آن عارفی که خو دارد نظر به بندد از آن گل که رنگ و بو دارد
2 ببین بجذبه نسبت که خامه دو زبان همیشه الفت با صفحه دورو دارد
3 کسیکه بنده عشقست بی نشان نبود ز موج گریه خود طوق در گلو دارد
4 دلم ز تیغ تو چون شانه شد تمام انگشت حساب حلقه آن زلف مو بمو دارد
5 براه یک جهتی سالکی که روی نهد نه بیند آینه را زانکه پشت و رو دارد
6 قسم بذوق محبت که دشمنی فرضست علاج سینه کن ار کینه ای عدو دارد
7 ز روسفیدی میخوارگان دهد خبری گلی که در چمن خرمی کدو دارد
8 بمحفل غم و شادی بود عزیز چو شمع جگر گدازی کز گریه آبرو دارد
9 زبان هر مژه چشم نکته پردازش کلیم با من صد قسم گفتگو دارد