- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به صدق هرکه سوی کعبه ناقه راهی کرد نشان پاش به هر گام قبله گاهی کرد
2 کبود روی از آن شد بنفشه در گلشن که با کلاله جعد تو کج کلاهی کرد
3 ز چین زلف نسیمی نزد به موج عذار سفینه مردم چشم مرا تباهی کرد
4 نشان کوکبم اخترشناس بد می یافت مشاطه خال تو را کند و پر سیاهی کرد
5 کسی چو خال ز حسن تو کامیاب نشد مقیم کنج لبت گشت و پادشاهی کرد
6 دلم ملاطفه یی از لب تو داشت امید هزار قاصد موزون به نکته راهی کرد
7 من از ملامت مردم به عشق آزادم ز سوی من رخ تو خوب عذرخواهی کرد
8 سجل به پاکی حسن تو صبح صادق داد که آفتاب و مهش ثبت بر گواهی کرد
9 دل از تو آب خورد کاروان مصری را که عارض و ذقنت یوسفی و چاهی کرد
10 تبارک الله از آیینه شمایل تو که در مطالعه صورت الهی کرد
11 عبادت سحری را مکن «نظیری » کم که هرچه کرد دعاهای صبحگاهی کرد