1 تا ظن نبری که شاه رنجور شود یا راحت و صحت از تنش دور شود
2 گردی که از آن عارضه بر دامن اوست چندان باشد که چشم بد کور شود
اولین نفری باشید که نظر میدهید ✨
1 سریر سلطنت اکنون کند سرافرازی که سایه بر سرش افکند خسرو غازی
2 فلک کلاه غرور این زمان ز سر بنهد که هست افسر شه بر سر سرافرازی
1 نوروز فرخ آمد و بوی بهار داد بوی بهار و مژده زلفین یار داد
2 یاری کزو وظیفه نوروز خواستم گفت از لبم رطب دهم از غمزه خار داد
1 ای حکم تو چون قضای مبرم در زیر نگین گرفته عالم
2 خورشید ملوک نصرة الدین ای ذات تو نصرت مجسم
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به
دیدگاهها **