- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به خاک پای عزیزت که عهد نشکستم ز من بریدی و با هیچ کس نپیوستم
2 کجا روم که بمیرم بر آستان امید اگر به دامن وصلت نمیرسد دستم
3 شگفت ماندهام از بامداد روز وداع که برنخاست قیامت چو بی تو بنشستم
4 بلای عشق تو نگذاشت پارسا در پارس یکی منم که ندانم نماز چون بستم
5 نماز کردم و از بیخودی ندانستم که در خیال تو عقد نماز چون بستم
6 نماز مست شریعت روا نمیدارد نماز من که پذیرد که روز و شب مستم
7 چنین که دست خیالت گرفت دامن من چه بودی ار برسیدی به دامنت دستم
8 من از کجا و تمنای وصل تو ز کجا اگر چه آب حیاتی هلاک خود جستم
9 اگر خلاف تو بودهست در دلم همه عمر نه نیک رفت خطا کردم و ندانستم
10 بکش چنان که توانی که سعدی آن کس نیست که با وجود تو دعوی کند که من هستم