- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به ساقی درنگر در مست منگر به یوسف درنگر در دست منگر
2 ایا ماهی جان در شست قالب ببین صیاد را در شست منگر
3 بدان اصلی نگر کغاز بودی به فرعی کان کنون پیوست منگر
4 بدان گلزار بیپایان نظر کن بدین خاری که پایت خست منگر
5 همایی بین که سایه بر تو افکند به زاغی کز کف تو جست منگر
6 چو سرو و سنبله بالاروش کن بنفشه وار سوی پست منگر
7 چو در جویت روان شد آب حیوان به خم و کوزه گر اشکست منگر
8 به هستی بخش و مستی بخش بگرو منال از نیست و اندر هست منگر
9 قناعت بین که نرست و سبک رو به طمع ماده آبست منگر
10 تو صافان بین که بر بالا دویدند به دردی کان به بن بنشست منگر
11 جهان پر بین ز صورتهای قدسی بدان صورت که راهت بست منگر
12 به دام عشق مرغان شگرفند به بومی که ز دامش رست منگر
13 به از تو ناطقی اندر کمین هست در آن کاین لحظه خاموشست منگر