تا سوی خرابات شد آن شاه خرابات از سنایی غزنوی غزل 70

سنایی غزنوی

آثار سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

تا سوی خرابات شد آن شاه خرابات

1 تا سوی خرابات شد آن شاه خرابات همواره منم معتکف راه خرابات

2 کردند همه خلق همی خطبهٔ شاهی چون خیل خرابات بر آن شاه خرابات

3 من خود چه خطر دارم تا بنده نباشم چون شاه خرابات بود ماه خرابات

4 گر صومعهٔ شیخ خبر یابد ازین حرف حقا که شود بندهٔ خرگاه خرابات

5 بشنو که سنایی سخن صدق به تحقیق آن کس که چنو نیست هواخواه خرابات

6 او نیست به جز صورت بی هیئت بی روح افگنده به میدان شهنشاه خرابات

7 آن روز مبادم من و آن روز مبادا بینند ز من خالی درگاه خرابات

8 شیر نر اگر سوی خرابات خرامد روباه کند او را روباه خرابات

9 آنکو «لمن الملک» زند هم حسد آید او را ز خرابات و علی‌الاه خرابات

عکس نوشته
کامنت
comment