-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به حق و حرمت آنک همگان را جانی قدحی پر کن از آنک صفتش میدانی
2 همه را زیر و زبر کن نه زبر مان و نه زیر تا بدانند که امروز در این میدانی
3 آتش باده بزن در بنه شرم و حیا دل مستان بگرفت از طرب پنهانی
4 وقت آن شد که دل رفته به ما بازآری عقلها را چو کبوتربچگان پرانی
5 نکته میگویی در حلقه مستان خراب خوش بود گنج که درتابد در ویرانی
6 می جوشیده بر این سوختگان گردان کن پیش خامان بنه آن قلیه و آن بورانی
7 چه شدم من تو بگو هم که چه دانم شدهای کی بگوید لب تو حرف بدین آسانی