به پیری ‌گشته حاصل از برای از بیدل دهلوی غزل 1926

بیدل دهلوی

آثار بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

به پیری ‌گشته حاصل از برای من فراغ دل

1 به پیری ‌گشته حاصل از برای من فراغ دل سحر شد روغن دیگر نمی‌خواهد چراغ دل

2 قناعت در مزاج همت مردان نمی‌باشد فلک هم ساغری دارد اگر باشد دماغ دل

3 خمستان فلک صد نوبت صهبا تهی دارد ولی از بی‌دماغی تر نشد کام ایاغ دل

4 همای عزتی پر می‌زند آن سوی اوهامت کم پرواز عنقا گیر اگر گیری‌ کلاغ دل

5 نه دنیا جهد می‌خواهد نه عقبا هوش می‌کاهد دلی در خویش‌ گم‌ گشته‌ست و می‌پرسد سراغ دل

6 حریفان از شکست رنگ شمع آواز می‌آید که ما را عاقبت زین بزم باید برد داغ دل

7 هزار آغوش واکرده است رنگ ناز یکتایی جز این‌ گل نیست بیدل هر چه می‌روید ز باغ دل

عکس نوشته
کامنت
comment