- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به پیری گشته حاصل از برای من فراغ دل سحر شد روغن دیگر نمیخواهد چراغ دل
2 قناعت در مزاج همت مردان نمیباشد فلک هم ساغری دارد اگر باشد دماغ دل
3 خمستان فلک صد نوبت صهبا تهی دارد ولی از بیدماغی تر نشد کام ایاغ دل
4 همای عزتی پر میزند آن سوی اوهامت کم پرواز عنقا گیر اگر گیری کلاغ دل
5 نه دنیا جهد میخواهد نه عقبا هوش میکاهد دلی در خویش گم گشتهست و میپرسد سراغ دل
6 حریفان از شکست رنگ شمع آواز میآید که ما را عاقبت زین بزم باید برد داغ دل
7 هزار آغوش واکرده است رنگ ناز یکتایی جز این گل نیست بیدل هر چه میروید ز باغ دل