🌟 نیت کن و فال حافظ بگیر 🌟
ادیب الممالک فراهانی

ادیب الممالک فراهانی

ادیب الممالک فراهانی
ادیب الممالک فراهانی

تا ساقی میخوارگان، از ادیب الممالک فراهانی قصیده 129

قصیده 129 ام از 872 قصاید

تا ساقی میخوارگان، در جام صهبا ریخته

🌙 حالت شب
شماره بیت
اندازه متن
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14
  • 15
  • 16
  • 17
  • 18
  • 19
  • 20
  • 21
  • 22
  • 23
  • 24
  • 25

1 تا ساقی میخوارگان، در جام صهبا ریخته خون دل خم در قدح از چشم مینا ریخته

2 در سینه ی سیم سپید آکنده زر جعفری در دیده ی الماس تر یاقوت حمرا ریخته

3 این باده را ترکی عجب در ماه شعبان و رجب افشرده از حلق عنب در خم ترسا ریخته

4 آید حبابش در نظر مانند مروارید تر بر سطحی از لعل و گهر بهر تماشا ریخته

5 مفرش از او گلگون شده چون توزیئی پرخون شده در باغ آزریون شده یا خون عذرا ریخته

6 مینا چو مرغی نیمجان بسمل شده در خون طپان خون از گلویش هر زمان فواره آسا ریخته

7 می از درونش جلوه گر مانند ناری پر شرر در آب خشک این نار تر ساقی بعمدا ریخته

8 آن ساقی خودکام ما تاراج ننگ و نام ما این آتش اندر جام ما بر دفع سرما ریخته

9 بربط چو طفلی ناتوان از درد بیماری نوان شریانها بر استخوان هم گوشت ز اعضا ریخته

10 مستسقیستی لاجرم، آماس دارد در شکم با اینهمه نفخ و ورم، در سینه صفرا ریخته

11 خواند بزاری خودبخود از لحن و قول باربد مغزش درون کالبد گوئی نکیسا ریخته

12 نی همچو ماری جانگزا گشته بافسون آشنا نافش دریده چند جا دندانش یکجا ریخته

13 از بسکه نائی با دو لب افسونش خواند روز و شب از کام این مار ای عجب شهد مصفا ریخته

14 دف پوست پوش میکشان حلقه بگوش میکشان وقت خروش میکشان شکر ز آوا ریخته

15 خنیاگران اندر نوا رامشگران کوبنده پا وز بوسه در دامان ما نقل مهنا ریخته

16 غرد هوا چون ببرها وز میغ پوشد گبرها گردد بخاک از ابرها لؤلؤی لالا ریخته

17 کشتند پیلی را دمان سودند ویرا استخوان نک سونش ستخوان آن، بر سبز دیبا ریخته

18 چون صبح تبشیر آورد قرص طبا شیر آورد پستان پرشیر آورد شیرش بصحرا ریخته

19 هم دایه بستان بود، هم سایه مستان بود وز مایه پستان بود شیرش بهر جا ریخته

20 غرید ابر از آسمان، زد باد مشتش بر دهان دندانش از آسیب آن در قلب هیجا ریخته

21 تا برکشید ابر سیه در پیش رنگین غاشیه کافور ناب و غالیه در کوه و دریا ریخته

22 گه سونش در و گهر، بیزد بخاک تیره بر گه بیضه کافور تر بر مشک سارا ریخته

23 چون قطره بارد بر زمین، گوئی که درهای ثمین از ملک هندستان و چین تا حد صنعا ریخته

24 تا یوسف گل را بتن دیمه دریده پیرهن یعقوب وار اندر چمن اشک زلیخا ریخته

25 بس کن امیری این سخن طرحی ز نو آغاز کن نقش اساطیر کهن در زند و استا ریخته

ادیب الممالک فراهانی از شاعران بزرگ قرن 14 هجری می باشد و سبک شعری ایشان نوین است.
ادامه توضیحات شاعر
اثر تا ساقی میخوارگان، در جام صهبا ریخته قصیده 129 ام از 872 قصاید در دیوان اشعار ادیب الممالک فراهانی می باشد
شعر قالب : قصیده سبک : نوین
عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر تا ساقی میخوارگان، در جام صهبا ریخته

شاعر شعر تا ساقی میخوارگان، در جام صهبا ریخته چه کسی است ؟

شاعر شعر تا ساقی میخوارگان، در جام صهبا ریخته ادیب الممالک فراهانی می باشد.

شعر تا ساقی میخوارگان، در جام صهبا ریخته در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 14 سروده شده است.

قالب شعر تا ساقی میخوارگان، در جام صهبا ریخته چیست ؟

قالب شعر تا ساقی میخوارگان، در جام صهبا ریخته قصیده است

سبک شعر تا ساقی میخوارگان، در جام صهبا ریخته چیست ؟

سبک شعر تا ساقی میخوارگان، در جام صهبا ریخته سبک نوین است

مضمون اصلی شعر تا ساقی میخوارگان، در جام صهبا ریخته چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, مرگ, می‌نوشی است.
ادیب الممالک فراهانی

تا ساقی میخوارگان، از ادیب الممالک فراهانی قصیده 129

قصیده 129 ام از 872 قصاید
بنر