به آن سرم که: سر خود از اوحدی مراغه‌ای غزل 557

اوحدی مراغه‌ای

آثار اوحدی مراغه‌ای

اوحدی مراغه‌ای

به آن سرم که: سر خود ز می چو مست کنم

1 به آن سرم که: سر خود ز می چو مست کنم گذر به کوچهٔ آن ترک می‌پرست کنم

2 به خیره سوختنم دست یافت دوست، مگر به چاره ساختن آن دوست را به دست کنم

3 به گردن دلم از نو درافگند بندی از آن کمند چو آهنگ بازرست کنم

4 دلم به دام بالها در اوفتد چون صید چو یاد صید که از دام من بجست کنم

5 هوای قد بلندش مرا چو پست کند نوای گفتهٔ خود را بلند و پست کنم

6 دلم به تیر غمش خسته گشت و می‌خواهم که جان خود هدف آن کمان و شست کنم

7 گرم طلب کنی، ای اوحدی، ازان درجوی که من به خاک سر کوی او نشست کنم

عکس نوشته
کامنت
comment