به سر طواف کنم بر در شراب فروش از جلال عضد غزل 158

جلال عضد

آثار جلال عضد

جلال عضد

به سر طواف کنم بر در شراب فروش

1 به سر طواف کنم بر در شراب فروش که حلقه در این کعبه کرده ام در گوش

2 ز جام باده اگر یافتم حیات ابد عجب مدار که آب حیات کردم نوش

3 ندانم این مَی ناب از کدام میکده بود که عاشقان همه مستند و عارفان مدهوش

4 چنان ز بزم طرب برکشیم نعره شوق که در حظیره قدس اوفتد غریو و خروش

5 از آن زمان که سر من گران شد از مَی عشق همیشه غاشیه سر همی کشم بر دوش

6 به عهد حُسن تو از عاشقان فغان برخاست به دور گل ننشینند بلبلان خاموش

7 مکن ملامت مستان عشق ای هشیار! ببین که پرده خود می درند پرده بپوش

8 به جان همی خرم آیین و رسم رندان را خلاف شیوه آن زاهدان زرق فروش

9 اگر جلال بنالد ز شوق معذور است که هر چه بر سر آتش بود بر آرد جوش

عکس نوشته
کامنت
comment
بنر