- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به کف عاشق چو گل، خون دل خود را نگه دارد برای روزی خود، حاصل خود را نگه دارد
2 مگر لیلی گمان دارد که پیش افتاده از مجنون؟ که در هر گام، صد جا محمل خود را نگه دارد
3 پس از عمری به بزم یار دل جا کرد و میترسم که نو دولت عجب گر منزل خود را نگه دارد
4 ز دلدادن به خوبان منع ما کردن بود ناخوش اگر ناصح تواند گو دل خود را نگه دارد
5 ز تیغش دل به خون خویش بازی میکند شاید دمی بهتر تماشا قاتل خود را نگه دارد
6 که خواهد سوختن ز افسردگان انجمن با او؟ گر از پروانه، شمعی محفل خود را نگه دارد
7 ز غیرت تا به خون غلتند خلقی روز محشر هم به خون آغشته قاتل بسمل خود را نگه دارد
8 جهان از نکتهپردازان چو شد مفلس، بگو قدسی که طبعت نکتههای مشکل خود را نگه دارد