-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به چشم کم مبین بر آن من در خستهجانی هم فلک را میتوانم زد به هم در ناتوانی هم
2 به من بی آنکه گردد همنشین برگشته مژگانش به این دیر آشنایی مینماید سرگرانی هم
3 تلاش وصل اگر افکنده باشد بر پر عنقا دلی خوش میتوان کرد از نشان بینشانی هم
4 جواب نامهام را ای خداناترس با قاصد نمیگویی گر از دل، میتوان گفتن زبانی هم
5 شدم رنجور و خونین دل ندانم عاقبت با من چه خواهد کرد اشک سرخ و رنگ زعفرانی هم
6 شدم قصاب چون تسلیم پیش یار دانستم که میبوده است خواب راحتی در زندگانی هم