تا مقصد عشاق رهی دور و دراز از وحشی بافقی غزل 39

وحشی بافقی

آثار وحشی بافقی

وحشی بافقی

تا مقصد عشاق رهی دور و دراز است

1 تا مقصد عشاق رهی دور و دراز است یک منزل از آن بادیهٔ عشق مجاز است

2 در عشق اگر بادیه‌ای چند کنی طی بینی که در این ره چه نشیب و چه فراز است

3 سد بلعجبی هست همه لازمه عشق از جمله یکی قصهٔ محمود و ایاز است

4 عشق است که سر در قدم ناز نهاده حسن است که می‌گردد و جویای نیاز است

5 این زاغ عجب چیست که کبک دریش را رنگینی منقار ز خون دل باز است

6 این مهرهٔ مومی که دل ماست چه تابد با برق جنون کاتش یاقوت گداز است

7 وحشی تو برون مانده‌ای از سعی کم خویش ورنه در مقصود به روی همه باز است

عکس نوشته
کامنت
comment