- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به وصول مقصد عافیت نه دلیل جو نه عصا طلب تو زاشک آن همهکم نهای قدمی زآبله پا طلب
2 ز مراد عالم آب و گل به در جنون زن و واگسل اثر اجابت منفعل ز شکست دست دعا طلب
3 بهکجاست صدر و چه آستانکه گذشتهای تو از این و آن چو نگاه حسرت ازاین مکان، همه چیز رو به قفا طلب
4 ز سهر اگر همه بگذری، تو همان به سایه برابری به علاج شعلهٔ خودسری نمی ازجبین حیا طلب
5 به فسانهٔ هوس آنقدر مفروش شهرتکر و فر چو غبار انجمن سحر نفسی شمار و هوا طلب
6 ز هوایکبر و سر منی همه راست ننگ فروتنی توبه ذوق منصب ایمنی زپرشکسته هما طلب
7 دل ذرهگر همه خونکند، زکمآوری چه فزونکند عملیگرازتوجنونکند، بهعدم فرست و جزا طلب
8 کف پای حجلهنشین ما، به خیالکردهکمین ما پیآرزویجبینمابهسراغرنگ حنا طلب
9 شده رمز جلوهٔ بینشان به غبار آینهات نهان نفسی به صیقل امتحان برو از میان و صفا طلب
10 طلب تو بس بود اینقدرکه ز معنیی ببری اثر به خودت اگرنرسد نظر به خیال پیچ و خدا طلب
11 چه خوش آنکه ترک سببکنی بهٔقین رسی وطربکنی زحقیقتآنچه طلبکنی به طریق بیدل ما طلب