- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا که روز از هفته و هفته ز مه ماه از سنه نگذرد فیروز و فرخ باد نصرالسلطنه
2 صاحب فرخنده سردار معظم آنکه هست طلعتش چون آفتاب و فکرتش چون آینه
3 خانزاد حیدر است و چاکر شه زین سبب شد دعایش فرض بر هر مؤمن و هر مؤمنه
4 تا پرستار معارف گشت و پشتیبان علم بر سر گردون زدند این هر دو خرگاه و بنه
5 حزم او کوهی ز آسیب تزلزل بیهراس عزم او سیلی که از کوه آید اندر دامنه
6 شام تاریک وطن را فکرش افروزد چراغ همچنان کاندر فروزد آتش از آتش زنه
7 در سیاست آن چنان غالب که بندد فکرتش در قلوب خلق بر اندیشه بد روزنه
8 قدر وی در کشور ما آنچنان باشد عزیز کاب اندر کام عطشان نان به چشم گرسنه
9 در سپاه فضل و جیش عدل و اقلیم هنر اوست سالار نخستین با شکوه و طنطنه
10 چون شود بر قلب بدخواهان دولت حمله ور یسرش اندر میسره پیداست یمن از میمنه
11 با دل بیدار و مغز روشن و رأی درست ملک را ایمن کند از چشمهای خائنه
12 شاد زی در سایه ملک اندرین خرم بهار ای درخت ملک بارت عز و بیداری تنه