1 تا از می عشق جرعه نوش تو شدم حیران کمال و عقل و هوش تو شدم
2 چون پند تو گوشواره کردم در گوش یعنی که ز جان حلقه بگوش تو شدم
1 باز بگشود صبا دست ستم زد سر زلف ریاحین برهم
2 ابر زد در صف بستان خیمه سرو افراشته بگردون پرچم
1 بامدادان خیل مرغان در چمن با عندلیب نغمه خوان گشتند با لحنی خوش و صوتی عجیب
2 شور و فریاد و فغان در صحن باغ انداختند از صغیر و از نفیر و از هدیر و از نعیب
1 فضا و ساحت عدلیه یارب از چپ و راست تهی ز مردم دیندار و دین پرست چراست
2 بنای کژ نشود راست گفته اند ولیک بدست کژ منشان این بنای کژ شده راست