تا از سنایی غزنوی حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه 8

سنایی غزنوی

آثار سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

تا بگوید ز انبیا و رسل

1 تا بگوید ز انبیا و رسل چون گرفتم به قهر بر سر پُل

2 تا بگوید که شیث و آدم را چون بریدم ز جسمشان دم را

3 تا بگوید ز کشتن هابیل که ستم کرد بر تنش قابیل

4 تا بگوید ز نوش و نوح و لمک مردن زار و رفتن هریک

5 تا بگوید ز هود وز صالح راحت و رنج ناصح و طالح

6 تا بگوید ز حال ابراهیم جور نمرود و آن عذاب الیم

7 حال اسحاق و حال اسماعیل هاجر و ساره و آل اسرائیل

8 قصّهٔ رنج یوسف از اخوان صبر یعقوب و خانهٔ احزان

9 تا بگوید ز مبتلا ایّوب دل و جان در عنا و دا مکروب

10 حال الیاس و یوشع و ذوالکفل یافته هریک از کفایت کفل

11 تا بگوید ز موسی و هارون آل عمران و حوت با ذوالنون

12 تا بگوید ز گرِیهٔ داود ناله و آب چشم و طول سجود

13 تا بگوید ز ملکت پسرش سایه از پرّ مرغ کرد سرش

14 انس و جن مر ورا شده مطواع باد چون مرکبی مطیع و مطاع

15 تا بگوید ز اشمویل و شعیب پاکشان جیب و دامن از همه عیب

16 کالب و دانیال و لوط و خضر شده هریک ز قوم خویش ضجر

17 پند لقمان و سرگذشت یسع دین و دل در ورع بری ز طمع

18 تا بگوید ز لشکر کفّار زکریّا بریده از منشار

19 تا بگوید ز عصمت یحیی تا بگوید ز نالهٔ عیسی

20 تا بگوید ز سیّد سادات که ز ما بر روان او صلوات

21 احمد مرسل آنکه فضل احد کرده بر جمله انبیاش اوحد

22 آفتاب مساجد و خلوات از حق او را صلوة در صلوات

23 شیخ ابوبکر و عمّر و عثمان حیدر آن شیر خالق سبحان

24 تا بگوید ز حال میرحسن وآن همه خصم چیره بر یک تن

25 واندر آن کار پور بوسفیان یک زمان مر ورا نداده امان

26 از زنی خواست استعانت و عون تا شد او هم جلیس با فرعون

27 تا بگوید ز کربلا و حسین آن نبی را چو قلب و همچون عین

28 تا بگوید ز قوم پر شر و شین شده راضی به قتل میرحسین

29 شده در نار قاتل و مقتول رفته با مرتبت به نزد رسول

30 کربلا گشته گورخانه ورا کرده تیر عدو نشانه ورا

31 زان برآوردن هلاک و دمار از نژاد امیّهٔ خونخوار

32 تا بگوید که بهر آتش و آب آب فرعون چون ببردم از آب

33 تا بگوید ز موت و بعث عُزیر از بشر آن رخ آوریده به خیر

34 حال اصحاب کهف و دقیانوس قصّهٔ تبخلوس و شهر فسوس

35 تا بگوید ز عاد و عاد نژاد که به بادش چگونه کردم باد

36 تا بگوید ز زخم ناگاهان بر سرِ رهبران ز گمراهان

37 زان در آوردن رسول از در زان برون کردن فضول از سر

38 زان ببردن عروس نیکو روی ناگهان از کنار زیبا شوی

عکس نوشته
کامنت
comment