به پیری الفت حرص و هوس شد از بیدل دهلوی غزل 251

بیدل دهلوی

آثار بیدل دهلوی

بیدل دهلوی

به پیری الفت حرص و هوس شد آینهٔ ما

1 به پیری الفت حرص و هوس شد آینهٔ ما بهار رفت‌که این خار و خس شد آینهٔ ما

2 به حکم عجز نکردیم اقتباس تعین همین مقابل مور و مگس شد آینهٔ ما

3 به باد سعی جنون رفت رنگ جوهرتسکین چنین‌که تاخت‌که نعل فرس شد آینهٔ ما؟

4 فغان‌که بوی حضوری نبردکوشش فطرت چوصبح طعمهٔ زنگ نفس شد آینهٔ ما

5 به‌کام دل مژه نگشود سرگرانی حیرت ز ناتمامی صیقل قفس شد آینهٔ ما

6 گذشت محمل نازکه از سواد تحیر؟ که‌عمرهاست شکست جرس شد آینهٔ ما

7 به فهم رازتوبیدل چه ممکن اسث رسیدن همین بس است‌که تمثال‌رس شد آینهٔ ما

عکس نوشته
کامنت
comment