1 تا نگویی که عاملان حریص نیکخواهان دولت شاهند
2 کانچه در مملکت بیفزایند از ثنای جمیل میکاهند
3 راحت از مال وی به خلق رسان تا همه عمر و دولتش خواهند
1 گر به رخسار چو ماهت صنما مینگرم به حقیقت اثر لطف خدا مینگرم
2 تا مگر دیده ز روی تو بیابد اثری هر زمان صد رهت اندر سر و پا مینگرم
1 من با تو نه مرد پنجه بودم افکندم و مردی آزمودم
2 دیدم دل خاص و عام بردی من نیز دلاوری نمودم
1 اگر مراد تو ای دوست بی مرادی ماست مراد خویش دگرباره من نخواهم خواست
2 اگر قبول کنی ور برانی از بر خویش خلاف رای تو کردن خلاف مذهب ماست
1 عشقبازی نه من آخر به جهان آوردم یا گناهیست که اول من مسکین کردم
2 تو که از صورت حال دل ما بیخبری غم دل با تو نگویم که ندانی دردم
1 بگذشت و چه گویم که چه بر من بگذشت سیلاب محبتم ز دامن بگذشت
2 دستی به دلم فرو کن ای یار عزیز تا تیر ببینی که ز جوشن بگذشت