- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به پیش آر سغراق گلگون من ندانم که بادهست یا خون من
2 نجاتی است جان را ز غرقاب غم چو کشتی نوحی به جیحون من
3 مرا خوش بشوید ز آب و ز گل رساند به اصل و به عرجون من
4 در اجزای من خوش درآمیخته به خویشی چو موسی و هارون من
5 زهی آب حیوان زهی آتشی که جمعند هر دو به کانون من
6 چو نایم ببوسد چو دفم زند چه خوش چنگ درزد به قانون من
7 برو باقی از ساقی من بجوی کز او یافت شیرینی افسون من