1 تا از نظرم نهفته یی همچو پری دیوانه شدم ز غایت در بدری
2 گر بیخبر آمدم بکوی تو مرنج کز خود خبرم نبود از بیخبری
1 گواه حال مستی بمکتب چشم پر خوابت فروغ مجلس می گشت نور طاق محرابت
2 چه شیرینیست در نازت که در هر کوچه شیرینی بدندان لب گزد هر دم ز شوق شکر نابت
1 ای بر دلم ز وعدهٔ خام تو داغها شبها در انتظار تو سوزم چراغها
2 بس روی آتشین که به یادت به خاک ماند چون برگهای لاله بر اطراف باغها
1 ای زابروی تو هر سو فتنه در محرابها فتنه را از چشم جادوی تو در سر خوابها
2 عارضت آبست و لب آب دگر از تاب می من چنین لب تشنه، وه چون بگذرم زین آبها
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به