جلال عضد

جلال عضد

جلال عضد
جلال عضد

آشکارا کنم این درد که در جان از جلال عضد غزل 186

غزل 186 ام از 401 غزلیّات

آشکارا کنم این درد که در جان دارم

1 آشکارا کنم این درد که در جان دارم عاشق روی توام از تو چه پنهان دارم

2 من بیچاره کجا وصل تو یابم، لیکن می دهم جان به تمنّای تو تا جان دارم

3 بعد ازین این سر شوریده و سامان هیهات زین تمنّا که من بی سر و سامان دارم

4 روز محشر چه غم از آتش دوزخ باشد دوزخ اینست که من در دل سوزان دارم

5 عاقلان را هوس نعمت جنّت باشد من دیوانه سر صحبت جانان دارم

6 دوست خواهم چه غم از سرزنش دشمن و دوست کعبه خواهم چه غم از خار مغیلان دارم

7 خواب بر دیده حرام است من مسکین را که ز فکرت همه شب سر به گریبان دارم

8 خلق گویند که درمان دل ریش بکن من خود این درد دل از مایه درمان دارم

9 چون جلال ار سخنم هست پریشان چه عجب که مسلسل غم آن زلف پریشان دارم

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر آشکارا کنم این درد که در جان دارم

شاعر شعر آشکارا کنم این درد که در جان دارم چه کسی است ؟

شاعر شعر آشکارا کنم این درد که در جان دارم جلال عضد می باشد.

شعر آشکارا کنم این درد که در جان دارم در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر آشکارا کنم این درد که در جان دارم چیست ؟

قالب شعر آشکارا کنم این درد که در جان دارم غزل است

مضمون اصلی شعر آشکارا کنم این درد که در جان دارم چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.
بنر