1 تا با خودی ارچه همنشینی با من ای بس دوری که از تو باشد تا من
2 در من نرسی تا نشوی یکتا من اندر ره عشق یا تو گنجی یا من
1 نرگسین چشما به گرد نرگس تو تیر چیست وان سیاهی اندرو پیوسته همچون قیر چیست
2 گر سیاهی نیست اندر نرگس تو گرد او آن سیه مژگان زهرآلود همچون تیر چیست
1 هر که در بند خویشتن نبود وثن خویش را شمن نبود
2 آنکه خالی شود ز خویشی خویش خویشی خویش را وطن نبود
1 می ده ای ساقی که می به درد عشق آمیز را زنده کن در می پرستی سنت پرویز را
2 مایه ده از بوی باده باد عنبربیز را در کف ما رادی آموز ابر گوهر بیز را