- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا چند به غمخانهٔ حسرت بنشینم وقتست که با یار به عشرت بنشینم
2 بی طاقتیم در ره او میرود از حد کو صبر که در گوشهٔ طاقت بنشینم
3 تا چند روم از پی او بند کنیدم باشد که زمانی به فراغت بنشینم
4 داغ تو مرا شمع صفت سوخت کجایی مگذار که با اشک ندامت بنشینم
5 پامال شدم چند چو وحشی به ره غم از دست تو بر خاک مذلت بنشینم