به هر قتلم یک نفس بس از ابوالحسن فراهانی غزل 6

ابوالحسن فراهانی

آثار ابوالحسن فراهانی

ابوالحسن فراهانی

به هر قتلم یک نفس بس نرگس جانانه را

1 به هر قتلم یک نفس بس نرگس جانانه را شعله کافی بود بال و پر پروانه را

2 خون تراوش می کند از چاک های سینه ام طفل اشکم باز گم کرد است راه خانه را

3 مردم چشمم کنند از دل به سوی دیده اشک همچو موری کو بسوی خانه آرد دانه را

4 من مسلمان نیستم گبرم ولی از بیم خلق می‌فروزم در درون خانه آتش خانه را

5 تکیه بر دیوار نتوانم نمود از بس که دل تا فتد از آه آتش بار این ویرانه را

عکس نوشته
کامنت
comment