- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به گریه در دل تو گر اثر توان کردن تو را ز ذوق محبت خبر توان کردن
2 اگر به مهر من آب و گلت سرشته شود دل و زبان تو شیر و شکر توان کردن
3 قبول سلطنت هر دو کون چندان نیست که با محبت تو سر به سر توان کردن
4 به پند مردم ازین راه برنمی گردم به جستجوی تو سر در خطر توان کردن
5 بیان شوق به تقریر در نمی گنجد نمی شود که سخن مختصر توان کردن
6 به نامه گر صفت اشتیاق بنویسم ز کاغذ و قلمم بال و پر توان کردن
7 ز دیده تا به دلم رفت گریه طوفان کرد گذر عجب گر ازین رهگذر توان کردن
8 علاج نیست که خصم از درون جان برخاست ز کید دشمن بیرون حذر توان کردن