- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا شوی هم انس آگاهی اطلاق خواب ده ترک بالین حریر و بستر سنجاب ده
2 نقش هر پندار پیش آید، به می از دل بشوی سر به صورت خانه نام و نسب سیلاب ده
3 ساقی ار نوشی بگوید، زهد و تقوا کن نثار مطرب ار دستی برآرد، جبه و جلباب ده
4 پادشه رند است و عارف، جامه رندی بپوش جبه سالوس و تسبیح ریا پرتاب ده
5 دردمندان را علاجی زان نظر دریوزه کن مستحقان را زکاتی زان دو لعل ناب ده
6 چون چنین کردی روش بر کوه صحرا کن گذر خار و خارا را خواص قاقم و سنجاب ده
7 توسن طبع و هوا سر داده میرانی کجا دور از مقصد شدی آخر عنانی تاب ده
8 از سیه چشمان هندی آب در چشمت نماند آب ریزان می شود در یزد چشمی آب ده
9 ره خطرناک است و منزل دور و رهزن در کمین روز بی گه شد «نظیری »، ترک این اسباب ده