تا بکی جان کندن اندر از پروین اعتصامی قطعه‌ 19

پروین اعتصامی

آثار پروین اعتصامی

پروین اعتصامی

تا بکی جان کندن اندر آفتاب ای رنجبر

1 تا بکی جان کندن اندر آفتاب ای رنجبر ریختن از بهر نان از چهر آب ای رنجبر

2 زینهمه خواری که بینی زافتاب و خاک و باد چیست مزدت جز نکوهش یا عتاب ای رنجبر

3 از حقوق پایمال خویشتن کن پرسشی چند میترسی ز هر خان و جناب ای رنجبر

4 جمله آنان را که چون زالو مکندت خون بریز وندران خون دست و پائی کن خضاب ای رنجبر

5 دیو آز و خودپرستی را بگیر و حبس کن تا شود چهر حقیقت بی حجاب ای رنجبر

6 حاکم شرعی که بهر رشوه فتوی میدهد کی دهد عرض فقیران را جواب ای رنجبر

7 آنکه خود را پاک میداند ز هر آلودگی میکند مردار خواری چون غراب ای رنجبر

8 گر که اطفال تو بی شامند شبها باک نیست خواجه تیهو می‌کند هر شب کباب ای رنجبر

9 گر چراغت را نبخشیده‌است گردون روشنی غم مخور، میتابد امشب ماهتاب ای رنجبر

10 در خور دانش امیرانند و فرزندانشان تو چه خواهی فهم کردن از کتاب ای رنجبر

11 مردم آنانند کز حکم و سیاست آگهند کارگر کارش غم است و اضطراب ای رنجبر

12 هر که پوشد جامهٔ نیکو بزرگ و لایق اوست رو تو صدها وصله داری بر ثیاب ای رنجبر

13 جامه‌ات شوخ است و رویت تیره رنگ از گرد و خاک از تو میبایست کردن اجتناب ای رنجبر

14 هر چه بنویسند حکام اندرین محضر رواست کس نخواهد خواستن زیشان حساب ای رنجبر

عکس نوشته
کامنت
comment