- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 تا برده سیه کاری زلف تو زراهم پیداست که چون میگذرد روز سیاهم
2 دردا که بمردم به شب هجر و کنون هست از درد فراق تو بتر شرم گناهم
3 نه جرأت دیدار و نه یارای نگاهی گیرم که دهد کس به سر کوی تو راهم
4 از ابر چه فیضی رسد از برق چه آفت بر من که در این باغ نروئیده گیاهم؟
5 صد ناوک دلدوز به ترکش ز چه دارد ترکی که به خاک افگند از نیم نگاهم؟
6 خوانند (سحابم) ولی ار فیض من این است ای وای بر آن تشنه که آید به پناهم