تا شیفتهٔ عارض گلرنگ فلانم از سنایی غزنوی غزل 258

سنایی غزنوی

آثار سنایی غزنوی

سنایی غزنوی

تا شیفتهٔ عارض گلرنگ فلانم

1 تا شیفتهٔ عارض گلرنگ فلانم از درد خمیده چو سر چنگ فلانم

2 تنگ‌ست جهان بر من بیچارهٔ غمگین تا عاشق چشم و دهن تنگ فلانم

3 گه جنگ کند با من و گه صلح کند باز من فتنه بر آن صلح و بر آن جنگ فلانم

4 بسیار بدیدم به جهان سنگدلان را عاجز شدهٔ آن دل چون سنگ فلانم

5 گنگست زبانش به گه گفتن لیکن من شیفتهٔ آن سخن گنگ فلانم

6 قولش همه زرقست به نزدیک سنایی من بندهٔ زراقی و نیرنگ فلانم

عکس نوشته
کامنت
comment