1 گرفتار صورت چو گردد چنان خلافی به صورت نماید عیان
2 ز صورت گذر کن تو معنی طلب که یابی تو در ملک معنی طرب
3 هیولی یکی و به صورت هزار یکی را به صورت هزارش شمار
4 ز خلق خدا نیک آگاه شو بیا همدم نعمتاللّه شو
1 عین ما جو و در این بحر به جز ما مطلب غرق دریا شو و جز ما تو ز دریا مطلب
2 ما حبابیم زده خیمهای از باد بر آب به از این در دو سراخانه و مأوا مطلب
1 به حمدالله که من امروز از بند بلا جستم به دام عشق افتادم ز دست عقل وارستم
2 چنان حیران ساقیم که جام از می نمیدانم چنان مستم که از مستی نمی دانم که من مستم
1 هرچه مقصود تو است آن گردد هرچه گوئی چنین چنان گردد
2 آفتاب ار چه شب نهان گردد روز روشن چو شد عیان گردد
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به