1 تا گردش نُه گنبد گردان باشد تا عالم امتزاج و ارکان باشد
2 تا معدن و تا نبات و حیوان باشد سلطان جهان طغی تمورخان باشد
اولین نفری باشید که نظر میدهید
این شعر چه حسی در تو زنده کرد؟ برداشتت رو بنویس، تعبیرت رو بگو، یا پرسشی که در ذهنت اومده رو مطرح کن.
1 پیش دلسوزان درآر آن شمع بزمافروز را تا بیاموزد ز جان دردمندان، سوز را
2 تا جهان از پرتو شمع جمالش روشن است هیچ رونق نیست خورشید جهانافروز را
1 هر آن کس که دیده ست آن خاک پا نیاید به چشمش دگر توتیا
2 رخت را به خورشید کردم مثل بدیدم کنون از کجا تا کجا
1 وقت صبوحی آن شوخ سرکش از در درآمد با تیر و ترکش
2 مُشکش مطرّا، شهدش مصفّا خالش معنبر، ماهش منقّش
شماره موبایل خود را وارد کنید:
کد ارسالشده به