- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 به محفلیکه فضولی قدح به دست نگیرد خمار اگر عسس آید برون که مست نگیرد
2 بساز با دل خرسندی از جهان تعین که چون کلاهش اگر بشکنی شکست نگیرد
3 به رنگی آینه پردازده که تا به قیامت جریدهات چو عدم نقش هرچه هست نگیرد
4 گشاد دستو دل است انجمنطرازی مشرب کس این قدح بهکف آستینپرست نگیرد
5 دگر امید چه دارد به صیدگاه تخیل کسی که ماهی بحر گمان به شست نگیرد
6 کجاست جز سر تسلیم ما به راه محبت فتادهای که کسش جز غبار دست نگیرد
7 به صیدگاه طلب مگسل از رسایی همت که غیر عقدهٔ دل رشته چون گسست نگیرد
8 ندید قطره ز قعر محیط غیر فسردن چه ممکن استکه دل در جهان پست نگیرد
9 سیه مکن ورق امتحان آینه بیدل که مشق خامهٔ سعی نفس نشست نگیرد