تا چند دردسر کشم از بابافغانی شیرازی غزل 349

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

تا چند دردسر کشم از گفتگوی خویش

1 تا چند دردسر کشم از گفتگوی خویش جایی روم که خود نبرم راه سوی خویش

2 چون من بخوی کس نیم و کس بخوی من آن خوبتر که خوی کنم هم بخوی خویش

3 خوش حالتی که در طلبت گم شوم ز خود چندانکه تا ابد نکنم جستجوی خویش

4 بیرنگم آنچنان که درین بوستان چو گل آگه نمی شود دلم از رنگ و بوی خویش

5 روشندلان چو آینه از غایت صفا بینند روی خلق و نبینند روی خویش

6 تا شد کمند زلف تو پیوند جان من صید دلم رمید ز هر تار موی خویش

7 رندیست دل شکسته فغانی خاکسار بر سنگ امتحان زده صد ره سبوی خویش

عکس نوشته
کامنت
comment