تا چند بافسون جهان از بابافغانی شیرازی غزل 294

بابافغانی شیرازی

آثار بابافغانی شیرازی

بابافغانی شیرازی

تا چند بافسون جهان بند توان بود

1 تا چند بافسون جهان بند توان بود مردیم، درین کهنه سرا چند توان بود

2 شد نقش من از تخته ی گل، چند شب و روز گریان پی خوبان شکر خند توان بود

3 حیفست که رنجی نبرد بنده ی مقبل امروز که مقبول خداوند توان بود

4 بی صورت شیرین و لب لعل توان زیست بی چاشنی گلشکر و قند توان بود

5 زنجیر بیارید که سر رشته شد از دست عاشق نه چنانم که خردمند توان بود

6 در حسن وفا کوش که گر عهد درستست صد سال بیک وعده و سوگند توان بود

7 ماییم و همین زمزمه ی عشق فغانی پیداست که دیگر بچه خرسند بود

عکس نوشته
کامنت
comment