-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 گر صد هزار بار گدازی در آتشم پاکیزه تر شوم که زر ناب بیغشم
2 از باده امید تو مخمور و جرعه نوش وز ساغر نوید تو سرمست و سرخوشم
3 گلگون ز اشک و زرد ز غم نیلی از فراق بنگر یکی بصفحه چهر منقشم
4 گهچون دو چشم مست توبیمار و ناتوان گاهی چو طره تو پریش و مشوشم
5 قدم چو ابروی تو کمان شد ولی نماند جز تیر آه و ناله خدنگی بترکشم
6 جانا تو شاد و خوشدل و بیغم نشین که من با انده تو شاد و بیاد تو دلخوشم
7 رویم چو خامه تار و زبانم بریده باد گر همچو خامه از خط حکم تو سرکشم
8 سیر سپهر و همسری مهرم آرزوست کی پای بند مهر غزالان مهوشم
9 هرگز فرامشت نکنم از دعای خیر یادت بخیر ای که نمودی فرامشم
10 این می که ناچشیده مرا مست و خیره کرد یارب چها رود گر از آن جرعه ای چشم
11 گفتم شبی بگوش امیری حدیث خویش گفتا بهوش باش که من نیز بیهشم