زمانه به قصد دلم از ملک‌الشعرا بهار مثنوی 650

ملک‌الشعرا بهار

آثار ملک‌الشعرا بهار

ملک‌الشعرا بهار

زمانه به قصد دلم بی‌درنگ

1 زمانه به قصد دلم بی‌درنگ گشاید ز غم تیرهای خدنگ

2 نشان ساخته زآن دل خون‌فشان زند تیرها راست بر یک نشان

3 نشاند سر اندر بن یکدگر کز آن تیرها نیزه سازد مگر

4 ز بیداد مردم بنالم به زار بگریم به مانند ابر بهار

5 گرم خون ز مژگان ببارد رواست کزین مردمانم به دل زخم‌هاست

6 ز مژگان گرم اشک تا دامن است مپندار کان اشک چشم من است

7 بود جان شیرین من بی‌گمان چکان از سر پنجهٔ مردمان

عکس نوشته
کامنت
comment