جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

ای از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) غزل 849

غزل 849 ام از 6329 غزلیات

ای آن که از عزیزی در دیده جات کردند

1 ای آن که از عزیزی در دیده جات کردند دیدی که جمله رفتند تنها رهات کردند

2 ای یوسف امانت آخر برادرانت بفروختندت ارزان و اندک بهات کردند

3 آن‌ها که این جهان را بس بی‌وفا بدیدند راه اختیار کردند ترک حیات کردند

4 بسیار خصم داری پنهان و می‌نبینی کاین جمله حیله کردی ویشانت مات کردند

5 شاهان که نابدیدند چون حال تو بدیدند از مهر و از عنایت جمله دعات کردند

6 با ساکنان سینه بنشین که اهل کینه مانند طفل دینه بی‌دست و پات کردند

7 آن‌ها نهفتگانند وین‌ها که اهل رازند از رنگ همچو چنگی باری دوتات کردند

8 اندیشه کن از آن‌ها کاندیشه‌هات دانند کم جو وفا از این‌ها چون بی‌وفات کردند

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر ای آن که از عزیزی در دیده جات کردند

شاعر شعر ای آن که از عزیزی در دیده جات کردند چه کسی است ؟

شاعر شعر ای آن که از عزیزی در دیده جات کردند جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر ای آن که از عزیزی در دیده جات کردند در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر ای آن که از عزیزی در دیده جات کردند چیست ؟

قالب شعر ای آن که از عزیزی در دیده جات کردند غزل است

مضمون اصلی شعر ای آن که از عزیزی در دیده جات کردند چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر قشنگ, شعر کوتاه, عارفانه, عاشقانه, می‌نوشی است.
بنر