ای آن که از از جلال الدین محمد مولوی غزل 849

جلال الدین محمد مولوی

آثار جلال الدین محمد مولوی

جلال الدین محمد مولوی

ای آن که از عزیزی در دیده جات کردند

1 ای آن که از عزیزی در دیده جات کردند دیدی که جمله رفتند تنها رهات کردند

2 ای یوسف امانت آخر برادرانت بفروختندت ارزان و اندک بهات کردند

3 آن‌ها که این جهان را بس بی‌وفا بدیدند راه اختیار کردند ترک حیات کردند

4 بسیار خصم داری پنهان و می‌نبینی کاین جمله حیله کردی ویشانت مات کردند

5 شاهان که نابدیدند چون حال تو بدیدند از مهر و از عنایت جمله دعات کردند

6 با ساکنان سینه بنشین که اهل کینه مانند طفل دینه بی‌دست و پات کردند

7 آن‌ها نهفتگانند وین‌ها که اهل رازند از رنگ همچو چنگی باری دوتات کردند

8 اندیشه کن از آن‌ها کاندیشه‌هات دانند کم جو وفا از این‌ها چون بی‌وفات کردند

عکس نوشته
کامنت
comment