1 آنها که درین حدیث آویختهاند بسیار ز دیده خون دل ریختهاند
2 بس فتنه که هر شبی برانگیختهاند آنگاه به حیلت از تو بگریختهاند
1 تا گل لعل روی بنمودست بلبل از خرمی نیاسودست
2 دیرگاهست تا چو من بلبل عاشق بوستان و گل بودست
1 دگر گردی روا باشد دلم غمگین چرا باشد جهان پر خوبرویانند آن کن کت روا باشد
2 ترا گر من بوم شاید وگر نه هم روا باشد ترا چون من فراوانند مرا چون تو کجا باشد