آنان که طالب تو نگشتند جاهلند از جلال عضد غزل 111

جلال عضد

آثار جلال عضد

جلال عضد

آنان که طالب تو نگشتند جاهلند

1 آنان که طالب تو نگشتند جاهلند و آنها که دل به دست تو دادند عاقلند

2 در جست و جوی حسن رخت آفتاب و ماه پیوسته در تردّد و قطع منازلند

3 یک ره شکنج زلف برافشان خلاص ده دیوانگان دل شده کاندر سلاسلند

4 عشّاق ظن مبر که مهر از تو بَر کنند یا دست و دل ز دامن عشق تو بگسلند

5 تنها نه من اسیر خم گیسوی توام خلقی به جست وجوی تو مدهوش و بی دلند

6 ما غرقه در تموّج دریای بی خودی وانان چه غم خورند که برطرف ساحلند

7 در چارسوی محنت و عشق و غم و بلا امروز سالهاست که با ما معاملند

8 بردند شاهدان به شمایل دل جلال فریاد ازین بتان که چه شیرین شمایلند

عکس نوشته
کامنت
comment