-
لایک
-
ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 ای آنکه، نیست جز بر یار انتعاش تو بس میخروشد آن سخن دلخراش تو
2 زرقی همی فروشی و شهری همی خری دخل گزاف بنگر و خرج بلاش تو
3 گویی که: دین پرستم و دنیا پرست نه وانگه ز بیست خواجه فزونتر معاش تو
4 بر روی راه این دو سه حیوان، به راستی کمتر ز دام نیست دم دانهپاش تو
5 گه راز خود ز خلق بپوشیدهای، ولی روی زمین پرست ز تشویق فاش تو
6 فردا کجا خلاص دهی آن مرید را؟ کامروز قرضدار شد از بهر آش تو
7 با اوحدی مباف کرامات خود، که هیچ کاری نمیرود ز بباش و مباش تو