- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آنانکه در صراط صعود ولایتند از حق نزول کرده و بر خلق آیتند
2 رایت زدند بر ز بر بام امر و خلق در خطه امارتشان زیر رایتند
3 کونین در تغیر و مستان جام عشق در کوی میفروش بظل حمایتند
4 مفتی کند روایت و در راه کوی فقر واماندگان قافله اهل درایتند
5 در پیشگاه عشق گدایان ره نشین صاحب سریر دولت بدوند و غایتند
6 در بحر موج خیز فنا کشتی نجات بر آسمان فقر نجوم هدایتند
7 معشوق در نهایت حسنست و در خفاست با آنکه عاشقان رخش بی نهایتند
8 گر غیر روی یار ببینند در وجود اهل شهود در خور جرم و خیانتند
9 قومی که رسته اند ز وهم و خیال نفس در بارگاه عقل امیر کفایتند
10 بگذشته از تقید جانند و قید جسم وارسته از تعین شکر و شکایتند
11 ای دل ز اهل مدرسه بگریز کاین گروه مخدوم بنده اند ولی بی عنایتند
12 در آستان میکده فقر خاک باش ای تشنه لب که دردکشان در سقایتند
13 ما محرم معاینه و همرهان هنوز در پرده حدیث و حجاب روایتند
14 این سبطیان سر زده از موسی کمال از نیل رسته اند و بتیه غوایتند
15 جمعی که خوانده درس دل از مدرس صفا در شارع حقیقت شرع ولایتند