1 آنها که اسیر عشق دلدارانند از دست فلک همیشه خونبارانند
2 هرگز نشود بخت بد از عشق جدا بدبختی و عاشقی مگر یارانند
1 تا گل لعل روی بنمودست بلبل از خرمی نیاسودست
2 دیرگاهست تا چو من بلبل عاشق بوستان و گل بودست
1 تا لب تو آنچه بهتر آن برد کس ندانم کز لب تو جان برد
2 دل خرد لعل تو و ارزان خرد جان برد جزع تو و آسان برد