- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 آن سیه چهره که خلقی نگرانند او را خوبرویان جهان بنده به جانند او را
2 دلبرانی که به خوبی بنشانند امروز جای آنست که بر دیده نشانند او را
3 دامنش پاک ز عارست و دلش پاک ز عیب پاکبازان جهان بنده از آنند او را
4 گر در افتد به کفم دامن وصلش روزی از کف من به جهانی نجهانند او را
5 نیست بیمصلحتی از بر او دوری من برمیدم ز برش، تا نرمانند او را
6 قیمت قامت او را من بیدل دانم ورنه این یک دوسه افسرده چه دانند او را؟
7 ای که گشت اوحدی از بهر تو بدنام جهان بندهٔ تست، نام که خوانند او را