سیف فرغانی

سیف فرغانی

سیف فرغانی
سیف فرغانی

آن دلارامی که آرامی نباشد از سیف فرغانی غزل 314

غزل 314 ام از 736 غزلیات

آن دلارامی که آرامی نباشد با منش

🌙 حالت شب شماره بیت
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • 9
  • 10
  • 11

1 آن دلارامی که آرامی نباشد با منش کرد شام عاشقان چون صبح روی روشنش

2 آستین از رو چو برگیرد ترا روشن شود کآفتاب حسن دارد مطلع از پیراهنش

3 زآن بحبل شعله خود همچو دلو از چاه آب روز و شب بر می کشد خورشید نور از روزنش

4 از گریبانش گلستان می برآید عیب نیست عاشقی گر همچو خار آویزد اندر دامنش

5 جامه بر خود می درم چون غنچه زآن دلبر که هست خرمنی گل در قبا و عالمی جان در تنش

6 گر ز من بستد دلی آن دوست باطل جوی نیست زآنکه گر صد جان خوهد حقی است واجب بر منش

7 در کمان ابرو آورد و بسوی من فگند یار آهو چشم تیر غمزه شیر افگنش

8 داشت پیش آتش رویش فتیلی از نظر زآن چراغ دیده را از آب و خون شد روغنش

9 باد با تو چون شبی گر سوی بستان بگذرد همچو بلبل در نوا آید زبان سوسنش

10 خسروان او را غلامند این زمان در ملک روم همچو شیرین صد کنیزک عاشق اندر ارمنش

11 بر امید وصل او چون سیف فرغانی که دید طوطیی اندر قفس یا بلبلی در گلشنش

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر آن دلارامی که آرامی نباشد با منش

شاعر شعر آن دلارامی که آرامی نباشد با منش چه کسی است ؟

شاعر شعر آن دلارامی که آرامی نباشد با منش سیف فرغانی می باشد.

شعر آن دلارامی که آرامی نباشد با منش در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 8 سروده شده است.

قالب شعر آن دلارامی که آرامی نباشد با منش چیست ؟

قالب شعر آن دلارامی که آرامی نباشد با منش غزل است

مضمون اصلی شعر آن دلارامی که آرامی نباشد با منش چیست؟

این شعر در دسته‌بندی شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن شعر فارسی, شعر کوتاه, طبیعت, عاشقانه, غمگین, می‌نوشی است.