جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

جلال الدین محمد مولوی(مولانا)
جلال الدین محمد مولوی(مولانا)

آن از جلال الدین محمد مولوی(مولانا) مثنوی معنوی 108

مثنوی معنوی 108 ام از 6329 دفتر چهارم

آن امیران عرب گرد آمدند

1 آن امیران عرب گرد آمدند نزد پیغامبر منازع می‌شدند

2 که تو میری هر یک از ما هم امیر بخش کن این ملک و بخش خود بگیر

3 هر یکی در بخش خود انصاف‌جو تو ز بخش ما دو دست خود بشو

4 گفت میری مر مرا حق داده است سروری و امر مطلق داده است

5 کین قران احمدست و دور او هین بگیرید امر او را اتقوا

6 قوم گفتندش که ما هم زان قضا حاکمیم و داد امیریمان خدا

7 گفت لیکن مر مرا حق ملک داد مر شما را عاریه از بهر زاد

8 میری من تا قیامت باقیست میری عاریتی خواهد شکست

9 قوم گفتند ای امیر افزون مگو چیست حجت بر فزون‌جویی تو

10 در زمان ابری برآمد ز امر مر سیل آمد گشت آن اطراف پر

11 رو به شهر آورد سیل بس مهیب اهل شهر افغان‌کنان جمله رعیب

12 گفت پیغامبر که وقت امتحان آمد اکنون تا گمارد گردد عیان

13 هر امیری نیزهٔ خود در فکند تا شود در امتحان آن سیل‌بند

14 پس قضیب انداخت در وی مصطفی آن قضیب معجز فرمان روا

15 نیزه‌ها را هم‌چو خاشاکی ربود آب تیز سیل پرجوش عنود

16 نیزه‌ها گم گشت جمله و آن قضیب بر سر آب ایستاده چون رقیب

17 ز اهتمام آن قضیب آن سیل زفت روبگردانید و آن سیلاب رفت

18 چون بدیدند از وی آن امر عظیم پس مقر گشتند آن میران ز بیم

19 جز سه کس که حقد ایشان چیره بود ساحرش گفتند و کاهی از جحود

20 ملک بر بسته چنان باشد ضعیف ملک بر رسته چنین باشد شریف

21 نیزه‌ها را گر ندیدی با قضیب نامشان بین نام او بین این نجیب

22 نامشان را سیل تیز مرگ برد نام او و دولت تیزش نمرد

23 پنج نوبت می‌زنندش بر دوام هم‌چنین هر روز تا روز قیام

24 گر ترا عقلست کردم لطفها ور خری آورده‌ام خر را عصا

25 آنچنان زین آخرت بیرون کنم کز عصا گوش و سرت پر خون کنم

26 اندرین آخر خران و مردمان می‌نیابند از جفای تو امان

27 نک عصا آورده‌ام بهر ادب هر خری را کو نباشد مستحب

28 اژدهایی می‌شود در قهر تو که اژدهایی گشته‌ای در فعل و خو

29 اژدهای کوهیی تو بی‌امان لیک بنگر اژدهای آسمان

30 این عصا از دوزخ آمد چاشنی که هلا بگریز اندر روشنی

31 ورنه در مانی تو در دندان من مخلصت نبود ز در بندان من

32 این عصایی بود این دم اژدهاست تا نگویی دوزخ یزدان کجاست

عکس نوشته
کامنت

سوالات متداول درباره شعر آن امیران عرب گرد آمدند

شاعر شعر آن امیران عرب گرد آمدند چه کسی است ؟

شاعر شعر آن امیران عرب گرد آمدند جلال الدین محمد مولوی(مولانا) می باشد.

شعر آن امیران عرب گرد آمدند در چه دوره‌ای سروده شده است؟

این شعر در قرن 7 سروده شده است.

قالب شعر آن امیران عرب گرد آمدند چیست ؟

قالب شعر آن امیران عرب گرد آمدند مثنوی معنوی است

مضمون اصلی شعر آن امیران عرب گرد آمدند چیست؟

این شعر در دسته‌بندی اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, مرگ, می‌نوشی قرار دارد و مضمون اصلی آن اجتماعی, شعر فارسی, شعر کوتاه, عارفانه, مرگ, می‌نوشی است.
ویدیویی