- لایک
- ذخیره
- شاعر
- عکس نوشته
- ثبت کامنت
- دیگر شعرها
1 این نخل تازه بین که ندیدست خار کس نگرفته رنگ دامنش از لاله زار کس
2 با آب خود بر آمده همچون گل بهشت لب تر نکرده هیچگه از جویبار کس
3 آیینه اش ز آه کسان مانده در امان ننشسته گرد بر دلش از رهگذار کس
4 شهری شد از کرشمه ی مستانه اش خراب وز باده اش نرفته عذاب خمار کس
5 مجروح ساخت تیغ زبانش دل همه یکره نگشت مرهم جان فگار کس
6 ای آنکه می روی ز پیش باز کش عنان کان آهوی رمیده نگردد شکار کس
7 فریاد از آن حریف که هر چند می خورد از کبر و ناز سر ننهد در کنار کس
8 ای کاش بر مراد کسی چون نمیرود باری بوعده هم ندهد انتظار کس
9 شمعی که روشنست فغانی بنور خود پروا نمی کند بشبستان تار کس